مدرسه علمیه ریحانه الرسول س یزد

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستان زیبا

11 دی 1397 توسط مدرسه ریحانه الرسول س یزد

✍جوانی با دوچرخه اش با پير زنی
برخورد ڪرد و به جای اينڪه از او
عذرخواهی ڪند و کمکش ڪند تا
ازجايش بلندشود شروع به خنديدن
ومسخره‌کردن او نمود سپس راهش
را ڪشيد و رفت! پيرزن صدايش زد
و گفت: چـيزی از تو افــتاده است!

جوان به سرعت برگشت و شروع به
جستجو نمـود پـيرزن به او گـفت:
زياد نگرد مـروت_و_مـردانگی‌ات
به زمين افتاد وهرگز آن را نخواهی
يافـت..!

?زندگی اگر خالی از ادب و احساس
و احتـرام و اخلاق باشد هيچ ارزشی
نــدارد زندگـی حـڪايت قـــديمی
ڪوهســتان اسـت صـدا می ڪنی
ومی‌شنوی پس به نيڪی صدا کن
تا به نيڪی به تو پاســخ دهـــند.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: نماز لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدرسه علمیه ریحانه الرسول س یزد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فاطمیه
  • ماه رجب
  • عمومی
  • نماز
  • نماز
  • بسیج
  • ماه ربیع
  • حکمت های نهج البلاغه
  • روز بصیرت
  • چشم انتظار
  • تاریخی
  • مناسبتی
  • بانوی کرامت
  • خودسازی
  • کالای ایرانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس