مدرسه علمیه ریحانه الرسول س یزد

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستان کوتاه

14 آذر 1395 توسط مدرسه ریحانه الرسول س یزد

روزي کشاورزي متوجه شد ساعت طلاي ميراث خانوادگي اش را در انبار علوفه گم کرده

بعد از آنکه در ميان علوفه بسيار جستجو کرد و آن را نيافت از گروهي کودک که بيرون انبار مشغول بازي بودند

کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پيدا کند جايزه ميگيرد.


به محض اينکه اسم جايزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند

و تمام کپه هاي علوفه را گشتند اما بازهم ساعت پيدا نشد.


همينکه کودکان نااميد از انبار خارج شدند پسرکي نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتي ديگر به او بدهد.


کشاورز نگاهي به او انداخت و با خود انديشيد: چراکه نه؟ کودک مصممي به نظر ميرسيد.


پس کودک به تنهايي درون انبار رفت و پس از مدتي به همراه ساعت از انبار خارج شد.

کشاورز شادمان و متحير ازو پرسيد چگونه موفق شدي درحالي که بقيه کودکان نتوانستند؟


کودک پاسخ داد: من کار زيادي نکردم، روي زمين نشستم

و در سکوت کامل گوش دادم تا صداي تيک تاک ساعت را شنيدم و در همان جهت حرکت کردم و آنرا يافتم…


ذهن وقتي در آرامش است ، بهتر از ذهن پرمشغله ، کار ميکند. هرروز اجازه دهيد


ذهن شما اندکي آرامش يابد تا ببينيد چطور بايد زندگي خود را آنگونه که مي خواهيد سروسامان دهید


مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بسیج لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدرسه علمیه ریحانه الرسول س یزد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فاطمیه
  • ماه رجب
  • عمومی
  • نماز
  • نماز
  • بسیج
  • ماه ربیع
  • حکمت های نهج البلاغه
  • روز بصیرت
  • چشم انتظار
  • تاریخی
  • مناسبتی
  • بانوی کرامت
  • خودسازی
  • کالای ایرانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس