عاقبت بخیری
آيتالله بهجت (ره) :
اگر گرفتاری و حاجت داری ، پدر
و مادرت را خوشنود کن و اگر زنده
نيستند برایشان صدقه بده چون
مردگان زندهاند و ما توانایی
ديدنشان را نداريم
آيتالله بهجت (ره) :
اگر گرفتاری و حاجت داری ، پدر
و مادرت را خوشنود کن و اگر زنده
نيستند برایشان صدقه بده چون
مردگان زندهاند و ما توانایی
ديدنشان را نداريم
حضرت آیت الله محمّدتقی بهجت :
خدا می داند همین عبادتهای ساده و مختصر اگر از اهلش صادر شود ، چه اثرها دارد.
اگر انسان تکالیفش را رعایت کند ، از فرشته بالاتر است و دیگر غصّه نباید بخورد.
کمال انسان به تقوا است.
( لا اَقلّ مِن ذلکَ وَ لا اَکثَر :
نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.)
شیطان با شش هزار سال عبادت ، عاقبتش آن طور شد.
آیا ما می توانیم به خود مغرور شویم؟! به خدا پناه می بریم!
عالمي مشغول نوشتن با مداد بود.کودکي پرسيد: چه مي نويسي؟
عالم لبخندي زد و گفت: مهم تر از نوشته هايم، مدادي است که با آن مي نويسم،
مي خواهم وقتي بزرگ شدي مثل اين مداد بشوي!
پسرک تعجب کرد! چون چيز خاصي در مداد نديد!
عالم گفت پنج خصلت در اين مداد هست. سعي کن آن ها را بدست آوري.
✏️اول: مي تواني کارهاي بزرگي کني، اما فراموش نکني دستي وجود دارد که حرکت تو را هدايت مي کند و آن دست خداست!
✏️دوم: گاهي بايد از مداد تراش استفاده کني، اين باعث رنج مداد مي شود، ولي نوک آن را تيز مي کند.
پس بدان رنجي که مي بري از تو انسان بهتري مي سازد!
✏️سوم: مداد هميشه اجازه ميدهد براي پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کني ، پس بدان تصحيح يک کار خطا، اشتباه نيست!
✏️چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نيست ،مهم مغز مداد است که درون چوب است،پس هميشه مراقب درونت باش که چه از آن بيرون مي آيد!
✏️پنجم: مداد هميشه از خود اثري باقي مي گذارد،پس بدان هر کاري در زندگي ات ميکني ،ردي از آن به جا ميماند،پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
پروفسور حسابی:
22 سال درس دادم؛
1- هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم؛
(چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید)
2- هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم؛ (چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست)
3-هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم؛ (چون میدانستم اگر 10 دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش)
4- هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم؛
(چون اینقدر جذاب درس میدادم
که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن)
5- هیچگاه 90 دقیقه درس ندادم؛
(چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد)
6- هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم؛
(چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم..)
7- هیچگاه دانش آموزی درب دفتر نفرستادم؛
(چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور)
8- هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم؛
(چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سر گرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را می شکند)
9- همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود؛ (چون میدانستم که کجا گیر میکند نمی پرسیدم! )
زغال های خاموش را کنار زغالهای روشن می گذارند تا روشن شود.
چون همنشینی اثر دارد. پس آدمی را انتخاب کنید که بشما انرژی ببخشد
ﻣﯿﺪاﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ در ﻣﺮﺩﺍﺏ
ﮔﻞ ﻣﯿﺪهد؟؟؟
تا ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ ؛
در ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻫﻢ
ﻣﯿﺸود ” ﺧـــــﻮﺏ “ﺑﻮﺩ…
میشود ” زیبـــــا “بود…
” ﺷـــــﺎﺩ ” ﺑﻮﺩ…
و” ﺍﻣـــــﯿﺪ “ﺩاشت.
“ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ﻣﺮﺩﺍﺏ”
ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﺗﺮﯾﻦ ﮔﻞ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
زندگیتون نیلوفری….
(وقتی چترت خداست)
بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد.
(وقتی دلت با خداست)
بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند.
(وقتی توکلت با خداست)
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند.
(وقتی امیدت با خداست)
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند.
(وقتی یارت خداست)
بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند.
(همیشه با خدا بمان. )
چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاست. . .
چتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربانم
تلنـــــــــــــــــگر
برحـــــذر باش ازاینڪہ :
✔️نـــــمازبخوانے
✔️روزه بـــــگیرے
✔️قـــــرآن بخوانے
✔️نـــــماز شب بخوانے
✔️صـــــدقہ وانفاق ڪنے
✔️ڪارهاے مردم را راه بیندازے
اما یڪے دیگہ بیاد با خیال راحٺ
نیڪے ها و حسناٺ تو را بردارد ⁉️
#غــــــــــیبٺ_نــــــــــڪن
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
❖❖
هــــوا بـــاران ؛
دلـــم نـــالان ؛
ڪجایید اے سبڪ بالان …؟
هـــواے برف ؛
دهان پر حرف ؛
شـــــھادت با شما شد صــــرف … !
شنیده شده بود که ریش روحانیون را در زندان میتراشند. از بیرجند که راه افتاده بودند این فکر رهایش نمیکرد گاه موهای نه چندان پرپشت خود را میکشید تا به دردی که با کشاندن تیغ بر صورتش برمیخواست، عادت کند.«وحشت عظیمی از آن آنچه در بیرجند انتظارش را داشتم و آن عبارت بود از تراشیدن ریش، خشکِ خشک.. منتظرش بودم.»